آزاده که باشی دنیا با همه ظواهر زیبایش و طنازیهای ساحرانهاش پیش چشمانت حقیر و پست است.
آزادگی، رهایی از اسارت نفس است؛ در بند کشیدن وسوسههای شیاطین زیباروی زشت سیرت و فریبکار دنیاست. دنیا در نظر راد مردان به چه آید؟ جز منزل گاهی موقت که دیر یا زود لاجرم باید ترکش گفت که مقصد جای دیگر است.
آزادگی جز سخن حق نیست و حق، جز نفی غیر نباشد. آزاده که باشی جز یار نبینی و جز یار نخواهی و جز از یار نخواهی.
آزادگی یعنی بیایستی تا بسوزی و آب شوی و قامتت زیر سم اسبان سپاهیان دنیاپرستان استخوانهایت خرد شود ولی ترک بر دیوار باورهایت نیافتد....
گوینده: میلاد بهادری
تدوین: زینب غفوریان
انتهای پیام